اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 573

1. کس عشوه خونخواری او را نشناسد

2. کس دشمنی و یاری او را نشناسد

3. از بسکه رخ از عربده افروخته چون گل

4. کس مستی و هشیاری او را نشناسد

5. درمان دل خسته بعمدا نکند یار

6. آن نیست که بیماری او را نشناسد

7. بیداری چشم از غم دل بود همه شب

8. دل چون حق بیداری او را نشناسد

9. ترسم که وفایی نکند یار به اهلی

10. چون قدر وفا داری او را نشناسد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رزق اگر بر آدمی عاشق نمی باشد، چرا
* از زمین گندم گریبان چاک می آید برون؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت
* گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت
شعر کامل
مولوی
* مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
* که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت
شعر کامل
سعدی