اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 6

1. تا دیده ام بخواب شبی بوتراب را

2. چشمم دگر بخواب ندیده است خواب را

3. شاه نجف که نقد وجودست در جهان

4. گنج وجود اوست جهان خراب را

5. هر کس که یافت خاک در او بهشت یافت

6. آری بهشت خاک درست این جناب را

7. ای آفتاب تا شده یی در نقاب غیب

8. ظلمت گرفته است بر افکن نقاب را

9. تا ماه نو بشکل رکابت بر آمده

10. صد حسرت است بر مه نو آفتاب را

11. مه را اگر مجال عنان گیری تو نیست

12. چندان مجال ده که ببوسد رکاب را

13. اهلی نظر بعالم روحانیان گشاد

14. تا سرمه ساخت خاک در بوتراب را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای که دستت می‌رسد کاری بکن
* پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
شعر کامل
سعدی
* سهیل اشک من پرورده آن سیب زنخدان را
* خورد خونها چمن پیرا، نهالی تا ثمر گیرد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* گهی زلفش پریشان می‌کند یک دشت سنبل را
* گهی رخسارش آتش می‌زند یک باغ نسرین را
شعر کامل
فروغی بسطامی