اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 603

1. هر که فکر از برق آه عاشق مسکین کند

2. تکیه کی بر بیستون چون صورت شیرین کند

3. گر ز ناکامی بپای شمع خود پروانه سوخت

4. کام او این بس که شمعش گریه بر بالین کند

5. کی دعا فریادرس گردد چو دشمن گشت دوست

6. گر دعا گوید مسیح و جبرییل آمین کند

7. باز میخواهد که گردد مهربان با ما ولی

8. چرخ بد مهر از حسد مشکل که ترک کین کند

9. راست میگوید که حدم نیست وصل اما چه شد

10. گر به پیغام دروغی خاطرم تسکین کند

11. دعوی معجز کند همچون مسیحا شیخ شهر

12. گر حدیثی از لب او مرده را تلقین کند

13. وصف رخسار بتان نازکتر از اهلی که کرد؟

14. بلبلی باید که وصف لاله و نسرین کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ازگریه چشم هرکه چو بادام شد سفید
* نظاره بنفشه خطان است چاره اش
شعر کامل
صائب تبریزی
* اندرین شهر دلم بستهٔ گندم گونیست
* ورنه صد شهر چنین را به جوی نفروشم
شعر کامل
اوحدی
* حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
* قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
شعر کامل
حافظ