اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 636

1. مرا دردی است کز درمان کس تسکین نخواهد شد

2. طبیبم تا نخواهد کشتن از بالین نخواهد شد

3. مرا بی باده چون ساغر کسی در خنده چون آرد

4. شراب تلخ اگر نبود لبم شیرین نخواهد شد

5. اگر بخت اینچنین یاری دهد یار آنچنان باشد

6. کسی غیر از اجل یار من مسکین نخواهد شد

7. چنین بدخو که من دیدم که گردد شاد از او روزی

8. که روز دیگر از خوی بدش غمگین نخواهد شد

9. ز اشک و آه خود اهلی گرفتم ره کنی در سنگ

10. باینها رخنه یی در آن دل سنگین نخواهد شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما ز یاران چشم یاری داشتیم
* خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم
شعر کامل
حافظ
* ما ازین هستی ده روزه به جان آمده ایم
* وای بر خضر که زندانی عمر ابدست
شعر کامل
صائب تبریزی
* سخن گوی دهقان چو بنهاد خوان
* یکی داستان راند از هفتخوان
شعر کامل
فردوسی