اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 644

1. در کوی بتان جز بفقیری نتوان بود

2. با نوش لبان از سر سیری نتوان بود

3. در بحر بلا غرقه توان بود به امید

4. لیکن تو اگر دست نگیری نتوان بود

5. خورشید وشم دره خود خوان که ازین بیش

6. در چشم حریفان بحقیری نتوان بود

7. گیرم به عزیزی رسم از وصل چو یوسف

8. در هجر تو عمری به اسیری نتوان بود

9. اهلی سر خدمت مکش از بندگی عشق

10. در روز جوانی که به پیری نتوان بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویش
* از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* سنگ اگر در مرگ عاشق خون نمی گرید، چرا
* بیستون از لاله نخل ماتم فرهاد بست؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* عشق من بر گل رخسار تو امروزی نیست
* دیر سالست که من بلبل این بستانم
شعر کامل
سعدی