اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 654

1. صید دست آموزم و قدرم نمیدانی چه سود

2. میزنی سنگم چه بگریزم پشیمانی چه سود

3. اینزمان آیینه بی گر دست بنما روی دل

4. ورنه آنروزی که گردش گرد بنشانی چه سود

5. بر فقیران چون گشایی گوشه چشم از کرم

6. گر گره بر روزنی از چین پیشانی چه سود

7. منکه عمری سوده باشم چهره بر خاک رهت

8. گر بدامن گردی از رویم بیفشانی چه سود

9. اهلی لب تشنه آنساعت که جان دور از تو داد

10. جان من سر تا قدم گر آب حیوانی چه سود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار
* تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
شعر کامل
حافظ
* گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا
* حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
شعر کامل
حافظ
* تا طبیعت زعفران را رنگ اعدای تو دید
* مایهٔ شادی جدا کرد از مزاج زعفران
شعر کامل
سنایی