غزل شمارۀ 694
1. سحر چو آه من می پرست میخیزد
2. بهر که میوزد از خواب مست میخیزد
3. کسیکه با تو چو یاری نشست و خاست کند
4. چه جای دل ز سر هر چه هست میخیزد
5. مگر بسوخت دل زار کز درون دودی
6. بلند میشود و ناله پست میخیزد
7. زهی فریب تو ای بت که گر مسلمانی
8. نشست با تو دمی می پرست میخیزد
9. مگر به تیغ تو اهلی ز غم رهد ورنه
10. کرا بغیر تو کاری ز دست میخیزد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده