اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 724

1. عیسی دم من کز نفسش جان بتن آید

2. گر مرده حدیثش شنود در سخن آید

3. ماییم و سجودی و نیازی بر آن بت

4. جز سجده دیدار چه از برهمن آید

5. چون لاله ز داغت کفنم گر بگشایند

6. بیرون کف خاک سیهم از کفن آید

7. نامردم اگر از ستم دوست بنالم

8. گر محنت عالم همه بر جان من آید

9. هر دلکه سفر کرد چو اهلی بسوی دوست

10. بسیار غریب است اگر با وطن آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکنج زلف سیاه تو بر سمن چو خوشست
* دمیده سنبلت از برک نسترن چه خوشست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
* که رنج خاطرم از جور دور گردون است
شعر کامل
حافظ
* زبس از زلف او در شانه کردن مشک می ریزد
* چوپای شمع تاریک است پای سرو آزادش
شعر کامل
صائب تبریزی