اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 766

1. عاشقان گردم گرم از دل غمناک زنند

2. گلرخان غنچه صفت جامه بتن چاک زنند

3. باشد ای گل که ببرق کرم از ممکن غیب

4. آتش تفرقه یی در خس و خاشاک زنند

5. ازره غمزدگان سنگ ملامت برگیر

6. تا شهیدان تو چون سبزه سر از خاک زنند

7. عاشقانی که نشویند بخونابه نظر

8. شرمشان باد که لاف از نظر پاک زنند

9. دردمندان قدم اول بسر خویش نهند

10. وانگهی دست بر آن حلقه فتراک زنند

11. سگ عیسی نفسانیم که این گرم روان

12. گرچه خاکند قدم بر سر افلاک زنند

13. زاهدانی که محبت نشناسند که چیست

14. عیب باشد که دم از دانش و ادراک زنند

15. سر هر کس نشود گوی بمیدان بتان

16. اهلی این گوی مگر مردم چالاک زنند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه بر جای خود ای تازه نهالان چمن
* بنشینید که آن سرو روان برخیزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* شود کوه آهن چو دریای آب
* اگر بشنود نام افرسیاب
شعر کامل
فردوسی
* عود است زیر دامن یا گل در آستینت
* یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری
شعر کامل
سعدی