غزل شمارۀ 804
1. خوش آنک مست شوی تا بهانه برخیزد
2. تو باشی و من و شرم از میانه برخیزد
3. مکن زخواب دو نرگس چو بوسه دزدم
4. وگر نه فتنه یی از هر کرانه برخیزد
5. نهال عشق نشاندم به دل چو دانستم
6. که رستخیز جهانم ز خانه برخیزد
7. خوش آن حریف که گر مرغ بسملش سازد
8. بخاک افتد و خوش عاشقانه برخیزد
9. همان به است که بندم چو غنچه لب ورنه
10. ز آتش جگرم صد زبانه برخیزد
11. قیامت است جمال تو ای بهشتی روی
12. مکش نقاب که شور از زمانه برخیزد
13. بر استان تو اهلی نه آنچنان افتاد
14. که تا قیامت ازین آستانه برخیزد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده