اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 850

1. هجران گذشت و نوبت دیدن رسید باز

2. نور دو دیده کوری دشمن رسید باز

3. شکر خدا که طایر دولت شکار شد

4. شهباز عاشقان به نشیمن رسید باز

5. چشم تو روشن ای دل مهجور کز سفر

6. آن توتیای دیده روشن رسید باز

7. چشمم هنوز شمع جمالش ندیده سیر

8. اشک نشاط بین که بدامن رسید باز

9. سیری ندارد از خط و خالش دلم دگر

10. مور حریص بین که بخرمن رسید باز

11. اهلی بر آن نبود که گوید حدیث شوق

12. اما چه چاره قصه بگفتن رسید باز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صحبت ناجنس آتش رابه فریاد آورد
* آب در روغن چو باشد می کند شیون چراغ
شعر کامل
صائب تبریزی
* مانند لاله، سوخته نانی است روزیم
* آن هم فلک به خون جگر می دهد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* به روی تازه نتوان پرده پوش فقر گردیدن
* که آتش عاقبت از دست خالی در چنار افتد
شعر کامل
صائب تبریزی