غزل شمارۀ 871
1. نظر بنرگس او کن ز خشم و ناز مپرس
2. ز گریه حال دلم بین ز ناله باز مپرس
3. به بین زبانه آتش ز چاک سینه من
4. خبر زدود دل و آه جانگداز مپرس
5. حدیث بلبل بیدل که چون جگر خونست
6. ز لاله پرس چو پرسی ز سرو ناز مپرس
7. بیار باده مپرس از تطاول زلفش
8. شب است کوته ازین قصه دراز مپرس
9. هزار نکته سربسته زان دهان داریم
10. ولی حکایت پنهان ز اهل راز مپرس
11. دلم سجود بتان گر کند مجازی نیست
12. تو در حقیقت دل بین و از مجاز مپرس
13. اگر حدیث تو پرسد چه عیب اهلی را
14. کسی نگفت بمحمود کز ایاز مپرس
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده