اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 923

1. خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش خود مستش

2. نهد آن کاسه بر دست من و من بوسه بر دستش

3. فغان از زهر چشم او چه مرد افکن شرابست این

4. می تلخی چنین آنگاه ساقی نرگس مستش

5. دل از سرو بلند او بطوبی کی شود مایل

6. وگر مایل شود باشد گناه از همت پستش

7. درین نخجیرگه هردم هزاران صید می افتد

8. سگ آن صید مقبولم که بر فتراک خود بستش

9. به پابوس سهی قدان ز کوته دستی طالع

10. ندارد فرصتی اهلی ولیکن همتی هستش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کس از سر بزرگی نباشد به چیز
* کدو سر بزرگ است و بی مغز نیز
شعر کامل
سعدی
* خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
* این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو
شعر کامل
حافظ
* کنون کوه و بیابانرا نبات از عودتر باشد
* کنون شاخ درختانرا لباس از پرنیان باشد
شعر کامل
فرخی سیستانی