اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 960

1. غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم

2. سر بصحرا نهم و دامن خاری گیرم

3. چند باشند جوانان بکنار از من پیر

4. وقت آنست که من نیز کناری گیرم

5. بسکه در کنج غمم چهره خزانی شده است

6. شرم دارم که ره باغ و بهاری گیرم

7. مگسی بی پر و بالم چه پرم گرد همای

8. در خور بال و پر خویش شکاری گیرم

9. بیقرارم من از آن شمع چو پروانه ولی

10. تا نسوزم نگذارد که قراری گیرم

11. گر سگ خود شمرد آن بت ترسا بچه ام

12. کافرم گر دو جهان را بشماری گیرم

13. اهلی آن به که چو بلبل نکنم ناله عشق

14. چند خود را بزبان عاشق زاری گیرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود
* آه از این راه که باریک تر از موی تو بود
شعر کامل
فروغی بسطامی
* وز عقل بهترت سپری باید ای حکیم
* تا از خدنگ غمزه خوبان حذر کنی
شعر کامل
سعدی
* عقل بیچارست در زندان عشق
* چون مسلمانی به دست کافری
شعر کامل
سعدی