اهلی شیرازیشمع و پروانه (فهرست)

شمارۀ 23 : آواره شدن پروانه از بزم شمع

1. چو جمعی را بلایی پیش آید

2. ملامت بر زبونان بیش آید

3. گر از برق بلا آتش فروزد

4. بغیر از خرمن عاشق نسوزد

5. چو صیاد از پی نخجیر راند

6. زبون تر صید مسکین بازماند

7. اگر بر رهگذر صد مور آید

8. بر او کافتاده باشد زور آید

9. اگر باد از نمکزار آورد خاک

10. نباشد جای او جز سینه چاک

11. اگر خود بر نمک هم کف بری پیش

12. نسوزد غیر انکشتی که شد ریش

13. به هر جا ز آهن و سنگ آتش افروخت

14. در آن پر گاله گیرد کاتشش سوخت

15. چو باد از شمع کوته دست گردید

16. ز کین شمع بر پروانه پیچید

17. جدا کرد از بر شمعش بزاری

18. بخاک ره فکند او را بخواری

19. بدان جورش که باد آواره میکرد

20. چو میشد باز پس نظاره میکرد

21. چو کردی باد باوی تندی آهنگ

22. همی جستی ازو فرسنگ فرسنگ

23. دلش از جور او می خست و می رفت

24. چراغ از دیده اش می جست و می رفت

25. ز جورش هر نفس دیدی بلایی

26. چو موری در دهان اژدهایی

27. پرش نزدیک کز افتان و خیزان

28. شود چون برگ گل از باد ریزان

29. طپیدی همچو مرغ نیم بسمل

30. میان خاک و خون منزل به منزل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر چند که زلف تو سپاهیست جهانگیر
* هر روز پریشان نتوان کرد سپه را
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
* تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد
شعر کامل
حافظ
* عندلیبی که به هر غنچه دلش می لرزد
* بهتر آن است که در صحن گلستان نبود
شعر کامل
صائب تبریزی