شمارهٔ 102
1. دولت موافقان تو را جاه و مال داد
2. گردون مخالفان تورا گوشمال داد
3. اختر شناس طالع مسعود تو بدید
4. ما را نشان فرخی ماه و سال داد
5. بازی است دولت تو که او را خدای عرش
6. بر گونهٔ فریشتگان پر و بال داد
7. دست فلک به چشم عنایت زمانه را
8. از چشمههای عدل تو آب زلال داد
9. تیغت ز بدسگال برانگیخت رستخیز
10. تا نامهٔ گنه به کف بدسگال داد
11. کاری محال کرد که کین تو جست خصم
12. بر باد داد خویش و سر اندر محال داد
13. ای شاه شرق عزّ و جلال تو سرمدی است
14. کین عز و این جلال تو را ذوالجلال داد
15. می خواه از آن نگار که او را ز بهر تو
16. بخت بلند خلعت حسن و جمال داد
17. زلف دراز و خال سیاهش بدید ماه
18. آمد ز چرخ و بوسه بر آن زلف و خال داد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده