امیر معزی_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 382

1. نوروز بساط نو گسترد به گلزاران

2. در باغ بساط دی بربود چو عیاران

3. بشکفت بهار نو شرط است نگار نو

4. ما و می و یار نو بر دامن کهساران

5. خوش گشت کنون عالم شادند بنی‌آدم

6. دلها همه شد خرّم خاصه دل میخواران

7. شد باغ پر از دیبا شد دشت بر از مینا

8. بر هر دو بود زیبا می خوردن هشیاران

9. از قمری و از بلبل در هر چمنی غلغل

10. گلزار ز بوی‌گل چون طبلهٔ عطاران

11. با طالع فرخنده باغ ازگهر آکنده

12. وز ابر پراکنده لؤلؤ بدل باران

13. خوبان بر دلبازان از خوبی خودنازان

14. با غمزه چو غمازان با طُره چو طراران

15. اندر چمن و گلشن از سوسن و گل خرمن

16. ما برگل و بر سوسن تکیه زده با یاران

17. اقبال ندیم ما وافروخته دیم ما

18. بدخواه ز بیم ما دلخسته چو بیماران

19. در طبع همه شادی در دست همه رادی

20. وز بخت به آزادی خورشید جهانداران

21. سلطان بلند اختر شاهنشه دین‌پرور

22. شاهی که سِتَد یکسر جباری جباران


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت دیوانه مشو دیده ز مهتاب بدوز
* وقت آن نیست‌که مهتاب به‌گز پیمایی
شعر کامل
قاآنی
* گل همی گفت ترا نیست بر من قیمت
* سرو می‌گفت ترا نیست بر من مقدار
شعر کامل
انوری
* ز رشک زلف سیاه توخورد چندان خون
* که نافه هم به جوانی سفید شد مویش
شعر کامل
صائب تبریزی