شمارهٔ 402
1. آفرینباد آفرین بر خسرو روی زمین
2. سایهٔ یزدان ملکشاه آفتاب داد و دین
3. آنکه دولت را جلال است آنکه ملت را جمال
4. آنکه امت را مُغیث است آنکه سنت را معین
5. سیّد شاهان عالم ناصر دین خدای
6. خسروی کاو رُکن اسلام است و رُکنُالْمسلمین
7. دولت او سازگار و نصرت او راهبر
8. مشرق او را در یسار و مغرب او را در یمین
9. تاکه او باشد جهان را والی و صاحِبْقران
10. فتح و نصرت با چنو صاحبقران باشد قرین
11. ای خداوندی که هستی مملکت را آفتاب
12. ای شهنشاهی که هستی دین حق را نور دین
13. چه خطر دارد زمین و آسمان در جنب تو
14. کاسمان زیر علم داری زمین زیر نگین
15. اینجهان رااصل زآب و خاک و باد و آتشاست
16. جمله در فرمان توست ای خسرو روی زمین
17. آب و آتش را تو داری در نیام تیغ خویش
18. خاک را بر فرق دشمن باد را در زیر زین
19. هرکرا کین باشد اندر تن زجود شهریار
20. تن ببردازد زجان چون دل نبردازد زکین
21. گر حصار آهنین سازد به گرد خویس در
22. همچو ایوانی بماند در حصار آهنین
23. هرکه باشد بندهٔ تو آستین پر زر کند
24. بدسگال تو بپوشد جامهٔ بیآستین
25. تو به تخت پادشاهی بر همی سازی طرب
26. بخت بر دشمن همی سازد شبیخون و کمین
27. روم و چین و مکه راکردی به یک تدبیر رام
28. عهد بستی از پی دین با امیرالمومنین
29. از بن دندان پذیرفتند هر سالی خَراج
30. قیصر روم و امیر مکه و فغفور چین
31. تا قیامت پادشاهان زین اثر فخر آورند
32. کاین اثر باقی بود در ملک و دین تا یوم دین
33. خسروا شاها خداوندا به فرّ بخت تو
34. تاکه جان دارد توراگوید معزی آفرین
35. در خور احسنت و زه باسد نثار مدح تو
36. تا بود شاعر چنان و تا بود راوی چنین
37. پادشاه شرق بادی تا مکین است و مکان
38. شهریار غرب بادی تا شهورست و سنین
39. هرکجا سایی رکاب و هرکجا سازی وطن
40. فتح بادت همره و توفیق بادت همنشین
41. کار دینداران بساز و جان بدخواهان بسوز
42. گنج بهروزی بیاب و روز پیروزی ببین
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده