امیر معزی_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 64

1. از زین‌ دین عراق و خراسان مزین است

2. این را دلیل ظاهر و حجت مبرهن است

3. حاجت نیایدش به‌ دلیلی و حاجتی

4. کاقبال او شناخته چون روز روشن است

5. بر قدّ بخت او سَلَبی دوخته است چرخ

6. کاورا ز مهر و ماه‌ گریبان و دامن است

7. با دوستان گنبد دوار هست دوست

8. با دشمنانش کوکب سَیّار دشمن است

9. از خصم ایمن است‌ که پشت و پناه او

10. شاهنشه سپه‌شکنِ دشمن افکن است

11. آتش ز بیم آنکه بسوزد ز خشم او

12. ترسیده و گریخته در سنگ و آهن است

13. از بهر مهر و خدمت او کهترانش را

14. تن عاشق روان و روان عاشق تن است

15. شعری که من به حضرت او عرضه کرده‌ام

16. در شرق و غرب تا به‌ قیامت مدون است

17. من‌ گفتم آنکه بر دل او بود گاه مدح

18. او نیز آن کند که در اندیشهٔ من است

19. کارش به کام باد و جهانش مدام باد

20. زیرا که عالمی به جما‌لش مزین است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد حرف غم نوشتم در دل چو نامه و انرا
* خواهم فگند سویش همراهِ تیر آهی
شعر کامل
جامی
* تهی ز باده حکمت مدان خموشان را
* که همچو کوزه سر بسته پر می نابند
شعر کامل
صائب تبریزی
* سر پر ز شرم و بهایی مراست
* اگر بیگناهم رهایی مراست
شعر کامل
فردوسی