امیر معزی_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 90

1. از دولت عالی به سعادت ستدم داد

2. زین خلعت فاخر که خداوند مرا داد

3. جون دجلهٔ بغداد مرا بود دو دیده

4. دجله بشد و خانهٔ من‌گشت چو بغداد

5. در پیش شهنشاه چو دو بیت بگفتم

6. از جود شهنشاه شدم شاعر استاد

7. آباد بر آن شاه‌ که از جود کف او

8. ویران شده بر شاعر نوبر شده آباد

9. ای خسرو دین‌پرور و ای شاه جهانبخش

10. بند همه شاهان به سر تیغ تو بگشاد

11. هر شاه‌ که‌ گنج و سپه آراست به‌ گیتی

12. گنج و سپه خویش به‌ پیش تو فرستاد

13. تا بخت تو بر نصرت دین دست برآورد

14. بس دشمن سرگشته که از پای درافتاد

15. تیر تو چو غربال کند ا‌غیبهٔ‌ا جوشن

16. تیغ تو چو سیماب کند آهن و فولاد

17. آن کیست که دل درکف پیمان تو نسپرد

18. وان کیست که سر بر خط فرمان تو ننهاد

19. تو نوش خوری دایم و بدخواه خورد زهر

20. تو باده کشی دایم و بدخواه کشد باد

21. شش چیز تو را هست در این خانهٔ شاهی

22. فتح و ظفر و نصرت و دین و شرف و داد

23. ملک همه آفاق تو داری به سعادت

24. همواره چنین خواهم و همواره چنین باد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کس زبان چشم خوبان را نمی داند چو ما
* روزگاری این غزالان را شبانی کرده ایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو
* پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو
شعر کامل
حافظ
* این مرا بس که ز وصل صنمی لاله عذار
* شب‌ و روز و مه‌ و سالم همه فروردینست
شعر کامل
قاآنی