شمارهٔ 1
1. بیار آنچه دل ما به یکدگر کشدا
2. به سرکش آنچه بلا و الم به سرکشدا
3. غلام ساقی خویشم که بامداد پگاه
4. مرا ز مشرق خم آفتاب برکشدا
5. چو تیغ باده بر آهیجم از میان قدح
6. زمانه باید تا پیش من سپر کشدا
7. چه زر و سیم و چه خاشاک پیش من آن روز
8. که از میانه ی سیماب آب زر کشدا
9. خوش است مستی و آن روزگار بیخبری
10. که چرخ غاشیهٔ مرد بیخبرکشدا
11. در نشست من آنگه گشادهتر باشد
12. که مست گردم و ساقی مرا به در کشدا
13. اگر به ساغر دریا هزار باده کشم
14. هنوز همت من ساغر دگر کشدا
بعدی
هیچ نظری ثبت نشده