امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1115

1. فزون شد عشق جانان روز تا روز

2. کجا زین پس شب ما و کجا روز

3. ز بیهوشی ندانم روز و شب را

4. شبم گویی یکی گشته ست با روز

5. دل است این، هیچ پیدا نیست، با خون

6. شب است این، هیچ پیدا نیست، یا روز؟

7. چه خفتی؟ خیز، ای مرغ سحر خیز

8. ترا روزی همی باید، مرا روز

9. مگو، جانا، که روزی بر تو آیم

10. ندارد چون شب اندوه ما روز

11. تو خوش خفته به خواب ناز تا صبح

12. مرا بیدار باید بود تا روز

13. چه عیش است این که خسرو را به هجرت

14. شود هر شب به زاری و دعا روز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوانده ام دفتر پیمان وفا حرف به حرف
* نام خوبان همه ثبت است همین نام تو نیست
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
* در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد
شعر کامل
حافظ
* تا بو که یابم آگهی از سایه سرو سهی
* گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی می‌زنم
شعر کامل
حافظ