امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1132

1. باد نوروز آمد و درهای بستان کرده باز

2. گل جهانی را به روی خویش خندان کرده باز

3. غنچه بهر صد درم گل را به زندان کرده بود

4. زر بداد آن گه صبا و قفل زندان کرده باز

5. در عرق شد غنچه از گرما و تنگ آمد ز خویش

6. باد خوش می آید، از گرما گریبان کرده باز

7. چرخ گردان بهر ما را ساخت از گل کوزه ها

8. ابر آن گه کوزه ها بر آب حیوان کرده باز

9. بالش سلطان گل در بارجای شاخ بین

10. کو ز بهر بار دادن چتر سلطان کرده باز

11. چند سوزی زلف سنبل، بینی، ای نرگس، ترا

12. آرزوی دیدن خواب پریشان کرده باز

13. یارب، این ابر است در صحن چمن گوهر افشان؟

14. یا شهنشاه جهان دست زر افشان کرده باز

15. تا ز خسرو دست گیری یافت در مدحش قلم

16. از سخن گفتن زبان بر در عمان کرده باز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست
* مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
شعر کامل
سعدی
* هر آدمی که کشتهٔ شمشیر عشق شد
* گو غم مخور که ملک ابد خونبهای اوست
شعر کامل
سعدی
* هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت
* دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد
شعر کامل
سعدی