امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1134

1. یا مرا قربانی آن چشم شوخ و شنگ ساز

2. یا تماشا گاه جانم آن رخ گلرنگ ساز

3. زان همه دلها که از خوبان ربودی گرد خویش

4. تا نبیند چشم اغیارت حصار سنگ ساز

5. دعوی خون بر لبت بسیار شد، بهر خدا

6. خنده شیرین کن و پس غنچه را دل تنگ ساز

7. ما نه ایم آنها که از چنگ تو جان خواهیم برد

8. خواه با ما صلح جوی و خواه با ما جنگ ساز

9. یار اگر دشنام گفت، ای دل، به خون بنویس، پس

10. بر مثال بخت خود توقیع نام وننگ ساز

11. ما و رسوایی و بدنامی و بی ننگی عشق

12. ای سلامت جوی رو، با عقل و با فرهنگ ساز

13. چون سرود عشق شد ورد من، ای مطرب، دمی

14. رشته تسبیح من بستان و تار چنگ ساز

15. خسروا، از عشق بازان چند جانی وام کن

16. وانگهی با عادت آن چشم شوخ و شنگ ساز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیاده ندیدی که جنگ آورد
* سر سرکشان زیر سنگ آورد
شعر کامل
فردوسی
* تو بشکن جوز این تن را بکوب این مغز را درهم
* چرا اندر چراغ عشق چون روغن نمی‌آیی
شعر کامل
مولوی
* سخن را روی گرم از قید خاموشی برون آرد
* سپند از آتش سوزان بلند آواز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی