امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1141

1. ای ز تو کارسازی همه کس

2. همه را هم تو کارسازی و بس

3. هست عرفان تو به عقل چنانک

4. کوه سنجد کسی به پر مگس

5. از من ادراک تو بدان ماند

6. کابلهی کرده باد را به قفس

7. در صفات کمال هستی تو

8. عقل مست است و ناطقه اخرس

9. پیش حکم تو هست هجده هزار

10. روز طوفان و باد پاره خس

11. مردم از تو بزرگ معنی شد

12. نی به صورت بسان فیل و فرس

13. که به یادت نفس زنند به صدق

14. آسمان بر پرد ز باد نفس

15. زیر پای گلیم پوشانت

16. پایمال است مفرش اطلس

17. کی رسم در تو من که در پیشت

18. سد آهن شد از هوا و هوس

19. سوخته باد خسرو از شوقت

20. راست چون دیو از شهاب قبس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای
* تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* در چمن هر دم که چون عرعر خرامان می‌شدی
* خنده بر بالای سرو بوستان می‌آمدت
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
* چنین که حافظ ما مست باده ازل است
شعر کامل
حافظ