امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1175

1. دیدم چو آفتابی در سایه کلاهش

2. سایه گرفته مه را زان طره سیاهش

3. از بس که در کلاهش بر دوختم دو دیده

4. بادامه ای نشاندم بر پسته کلاهش

5. او چشم داشت بر من، من زلف او گرفتم

6. تا بو که زنده مانم زان غمزه در پناهش

7. دل رفت و در زنخدانش آواز دادم او را

8. گفت اینکم معلق در نیمه راه چاهش

9. بنوشت عارضش خط از بهره عرض خوبی

10. آنکه به گرد عارض صف می کشد سپاهش

11. من چشم می نیارم کز وی نگاه دارم

12. یارب مگر تو داری از چشم من نگاهش!

13. کرد آن گنه که خسرو بخشیده خواست بوسی

14. بخشید نیست، جانا، گر هست این گناهش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غالباً تلخی جان کندن من خواست طبیب
* که به جز صبر نفرمود مداوای دگر
شعر کامل
هلالی جغتایی
* این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
* اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
شعر کامل
حافظ
* به ماه مصر ز یک پیرهن مضایقه کرد
* چه چشمداشت دگر از وطن بود ما را
شعر کامل
صائب تبریزی