غزل شمارهٔ 1221
1. خهی در هر نظر چون خویش مقبول
2. چو من صد بیش در کوی تو مقتول
3. کنم اندر جمالت عقل و دانش
4. چو بیند مصلحت در خویش معزول
5. خوی حسنی که از رویت چکیده
6. بشسته دفتر معقول و منقول
7. گریزان کژکژ از بالای تو سرو
8. نگردد عرض بیش از قامت طول
9. تو، ای دانا که عاشق را دهی پند
10. مکن دل در غم بیهوده مشغول
11. بسی دیدم فلاطون و ارسطو
12. شده در عاشقی مجنون و بهلول
13. فرو خوان قصه شیرین و خسرو
14. که زو لیلی و مجنون هست مسجول
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده