امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1281

1. بتی هر روز بر دل میر سازم

2. به خوردن خون خود را تیر سازم

3. تنی پیرم گرفتار جوانان

4. بدین طفلی چه خود را پیر سازم؟

5. دل پاره نیارم دوخت هر چند

6. رگ جان رشته تدبیر سازم

7. چو کافوری نخواهد گشت روزم

8. ضرورت با شب چون قیر سازم

9. نه پای آنکه بگریزم ز تقدیر

10. همان بهتر که با تقدیر سازم

11. ندارم چون به حال صدق تا کی

12. ز زهد آیینه تزویر سازم

13. بس از بیهوده گفتن، خسرو، آن به

14. همه قوت تو مرغ انجیر سازم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
* کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* مرا به علت بیگانگی ز خویش مران
* که دوستان وفادار بهتر از خویشند
شعر کامل
سعدی
* آن که صد نامۀ ما خواند و جوابی ننوشت
* سطری از غیر نیامد که کتابی ننوشت
شعر کامل
نظیری نیشابوری