امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1318

1. باز آمد آن وقتی که من از گریه در خون اوفتم

2. دامان عصمت بردرم، وز پرده بیرون اوفتم

3. غمهای خود گویم که آن همدرد را باور شود

4. گر من به محشر ناگهان پهلوی مجنون اوفتم

5. سیاره دولت مرا، گر پایه بر گردون برد

6. بهر زمین بوس درت از اوج گردون اوفتم

7. چون قرعه گردم هر شبی پهلو به پهلو تا مگر

8. وقتی به زیر پای تو زین فال میمون اوفتم

9. این گریه گویی روغن است از بهر سوزاک دلم

10. کافزون شود شعله مرا، گر خود به جیحون اوفتم

11. خواب اجل می آیدم، لابد همی آید، چو من

12. بر بالش غم سر نهم بر بستر خون اوفتم

13. در محنت آباد دلم، خسرو، نمی گنجد غمش

14. فرهادوار اکنون مگر در کوه و هامون اوفتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اندرآ ای اصل اصل شادمانی شاد باش
* اندرآ ای آب آب زندگانی شاد باش
شعر کامل
مولوی
* پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر
* عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمی‌باشد
شعر کامل
سعدی
* خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
* بیدا را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
شعر کامل
فرخی سیستانی