امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1384

1. از دو زلف تو شکن وام کنم

2. وز برای دل خود دام کنم

3. از پی آنکه به رویت نرسد

4. چشم بد را به سخن رام کنم

5. تا تو ننمایی رو، گیرم زلف

6. تا رخت چاشت کند، شام کند

7. چشم از زلف سیاه تو کشم

8. گله از محنت ایام کنم

9. از تو صد جور و جفا می بینم

10. با که گویم، به که پیغام کنم؟

11. دل ندارم که نهم بر دگری

12. هم ز زلف تو مگر وام کنم

13. بوسه خواهیم، وگر تند شوی

14. خویشتن را عجمی نام کنم

15. نیست حلوای تو بهر خسرو

16. چه بدان لب طمع خام کنم!


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
* جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
شعر کامل
سعدی
* شوقست در جدایی و جورست در نظر
* هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
شعر کامل
سعدی
* آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
* آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
شعر کامل
حافظ