امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1398

1. ما عافیت نثار ره درد کرده ایم

2. جان را به می برید عدم فرد کرده ایم

3. زین بحر آبگون چو کسی آب خوش نخورد

4. دل را ز آب خورد جهان سرد کرده ایم

5. نیک است هر بدی که کند کس به جای من

6. گر نیک و بد ز هر چه توان کرد کرده ایم

7. تا چند از طپانچه توان سرخ داشتن؟

8. روی امل که پیش کسان زرد کرده ایم

9. این سینه حریف که گردد ز خاک سیر

10. کردیم پر غبار و چه در خورد کرده ایم

11. از بهر آن که تیره کنیم آب آسمان

12. دهر از غبار سینه پر از گرد کرده ایم

13. نظارگیست چشم در این چرخ مهره باز

14. این کعبتین در خور آن نرد کرده ایم

15. ای عشق، درد بخش که درمان مراد نیست

16. درمان جان خسرو از این درد کرده ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگرچه عارض جانان سرشک و روی من دارد
* یکی چون شاخ آذرگون یکی چون برگ نیلوفر
شعر کامل
امیر معزی
* خواهی حنای پا کن و خواهی نگار دست
* من مشت خون خویش نمودم حلال تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز خنده رویی گردون فریب رحم مخور
* که رخنه های قفس رخنه رهایی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی