امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1420

1. گر خود سخن ز زهره و از ماه بشنوم

2. نبود چنان کز آن بت دلخواه بشنوم

3. بیخوابیم بکشت، وه از من که هر شبی

4. بنشینم و فسانه آن ماه بشنوم

5. تیغم زن، ای رقیب، که قربان شوم ترا

6. آن دم که من روارو آن ماه بشنوم

7. آواز ارغنون ندهد ذوقم آن چنان

8. کاواز پای اسب تو ناگاه بشنوم

9. دل پاره های خون فگند همچو برگ گل

10. چون بوی تو ز باد سحرگاه بشنوم

11. خود را کنم سپند و نخواهم ترا گزند

12. از عاشقان چو بر در تو آه بشنوم

13. مدح و ثنا خسرو خوبان که گفته ای

14. خسرو بخوانش تا من گمراه بشنوم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک اگر پای شفاعت نگذارد به میان
* که جدا می کند از هم دو صف مژگان را؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
* به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
شعر کامل
سعدی
* ندانمت که چه گویم تو هر دو چشم منی
* که بی وجود شریفت جهان نمی‌بینم
شعر کامل
سعدی