امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1426

1. گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم

2. ز هجر جان به لب آمد، به کام دل نرسیدم

3. چو غنچه تا به تو دل بستم، ای بهار جوانی

4. به هیچ جا ننشستم که جامه ای ندریدم

5. گه جدا شدن جان ز تن نباشد هرگز

6. عقوبتی که من اندر جدایی تو بدیدم

7. جز این ز مردن خویشم فسوس نیست به سینه

8. که زیر پای تو شادی مرگ خویش ندیدم

9. سرم ز سرزنش مدعی به خاک فروشد

10. چنین بود که نصیحت ز دوستان نشنیدم

11. اگر به تیغ سیاست مرا جدا کنی از خود

12. ز تو برید نیارم، ولی ز خویش بریدم

13. فریب و عشوه که نزد خرد به هیچ نیرزد

14. بده که گر ز تو باشد، به هر دو کون خریدم

15. چو سایه در پس خوبان بسی دویدم و اکنون

16. ز روی خوب چو سایه ز آفتاب رمیدم

17. به عین بیهشیم رخ نمود و گفت که «چونی؟»

18. چه تشنگی بر آبی که من به خواب بدیدم

19. چه جای طعنه که خسرو چرا به زلفش اسیری؟

20. نه من بلای دل خود به اختیار گزیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست
* تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* انگور سیاهست و چوماهست و عجب نیست
* زیرا که سیاهی صفت ماه روانست
شعر کامل
منوچهری
* به بیداری نمی آید زشوخی بر زمین پایش
* مگر مشاطه در خواب آن پریرورا حنا بندد
شعر کامل
صائب تبریزی