غزل شمارهٔ 1452
1. منم که بی به تو صد گونه داغ می سوزم
2. تو لابه دانی و من لاغ لاغ می سوزم
3. فراغ وصل ندارم ز مفلسی، هر چند
4. چو مفلسان ز برای فراغ می سوزم
5. شب سیاه مرا نیست روشنی، هر چند
6. که شام تا به سحر چون چراغ می سوزم
7. مرا به داغ سگی سوختی و درد نکرد
8. سگم نخواندی، از این درد و داغ می سوزم
9. مباش گرم دماغ و بسوز خسرو را
10. من آخر از تو به هم زین دماغ می سوزم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده