امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1516

1. با چون تو مهی یک شب گر خواب توان کردن

2. بهر خوشی عمری اسباب توان کردن

3. گر پای ترا وقتی از گریه توان شستن

4. از بهر چنین کاری خوناب توان کردن

5. آن طره به یک سو نه از گوشه، مه تابان!

6. شبهای سیاهم را مهتاب توان کردن

7. گر غمزه تو جوید شاگرد به خونریزی

8. صد خضر و مسیحا را قصاب توان کردن

9. بیداری من بوده ست از رنج فراق امشب

10. چندان که به آسایش ده خواب توان کردن

11. زاهد که ترا بیند، گر قبله به دل خواهد

12. از طاق دو ابرویت محراب توان کردن

13. آن خوی که ز روی تو گه گاه چکد بر لب

14. کام دل خسرو را جلاب توان کردن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرگز حدیث زلف تو کوته نمی شود
* این گفت و گوی تا به قیامت مسلسل است
شعر کامل
جامی
* یا وفا خود نبود در عالم
* یا مگر کس در این زمانه نکرد
شعر کامل
سعدی
* ز گرد سواران در آن پهن دشت
* زمین شش شد و آسمان گشت هشت
شعر کامل
فردوسی