امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 152

1. صبا، گردی ازان زلف دو تا خاست

2. به هر سو بویی از مشک ختا خاست

3. بلای خفته سر برداشت، گویی

4. مرا مویی کزان زلف دو تا خاست

5. گریبان می درم هر صبح چون گل

6. همه رسوایی من از صبا خاست

7. نظرها از زکوة حسن می داد

8. ز هم افتاد کز هر سو گدا خاست

9. متاع عقل و جان و دل همه سوخت

10. من این آتش ندانم کز کجا خاست

11. تو تار زلف بستی بند در بند

12. ز هر بندی مرا دردی جدا خاست

13. امیدم بود کز دستش برم جان

14. ولیکن خط مشکینش بلا خاست

15. کنون ما و لب لعل و خط سبز

16. که تقوی را رقم از کار ما خاست

17. تماشا را بیا زین سوی باری

18. کنون کز گریه خسرو گیا خاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
* گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
شعر کامل
حافظ
* زبس از زلف او در شانه کردن مشک می ریزد
* چوپای شمع تاریک است پای سرو آزادش
شعر کامل
صائب تبریزی
* ماه فروماند از جمال محمد
* سرو نباشد به اعتدال محمد
شعر کامل
سعدی