غزل شمارهٔ 1533
1. جانا، گذری به بوستان کن
2. باده خور و رخ چو ارغوان کن
3. جان ها که گرانست نرخ ایشان
4. یک بار بخند و رایگان کن
5. از غمزه روانه کن خدنگی
6. یک جان مرا هزار جان کن
7. گر می کشیم ز کس چه پرسی؟
8. چیزی که ترا خوش آید، آن کن
9. زن در دل خسرو آتش، اما
10. خود را ز میانه بر کران کن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده