امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1637

1. گر هوس بردم به رویت چشم خود بر دوختن

2. چشم کین توز تو نیکو داند این کین توختن

3. گر بدوزی دیده از تیرم که در رویم مبین

4. هم به رویت گر ز رویت دیده دانم دوختن

5. می خورم دود چراغ دل همه شب تا به روز

6. هم نمی آرم خطی از لوح صبر آموختن

7. بر من دلسوخته همسایه هم ناید گهی

8. جز به آتش خواستن یا خود چراغ آفروختن

9. گر تو نظاره کنی، باید مرا آتش زدن

10. و اندک اندک پیش تو، بل ذره ذره سوختن

11. وه چه خوش آید از تو این قدر گفتن به ناز

12. « بنده خسرو را که بفروشم، ولی نفروختن »


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آب چشمم مگر از خاک درت چاره شود
* ورنه این سیل پیاپی بکند بنیادم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* از پختگی است گر نشد آواز ما بلند
* کی از سپند سوخته گردد صدا بلند
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر چه پیریم، از جوانان جهان خوشدلتریم
* خنده ها بر صبح دارد موی چون کافور ما
شعر کامل
صائب تبریزی