امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1650

1. ای جان من آویزان از بند قبای تو

2. بیچاره دلم خون شد در عهد وفای تو

3. افتاده نخواهم بود، الا به درت زین پس

4. گر خاک شوم باری زیر کف پای تو

5. گفتی که بدین زاری از بهر که می میری

6. والله که برای تو، بالله که برای تو

7. یارب، نفسی باشد کز عشق امان یابم

8. و آسوده بخسپم شب ایمن ز بلای تو

9. جان تیغ ترا دادم از شرم رخت مردم

10. زیرا به از این باید تعظیم جفای تو

11. یار دگرم گویی، وز آه نمی ترسی

12. یعنی که کسی دیگر، آنگاه بجای تو؟

13. هر چند که شد خسرو سلطان سخنگویان

14. از بهر یکی بوسه هم هست گدای تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* معلم، غالبا، امروز درس عشق می‌گوید
* که در فریاد می‌بینیم طفلان را به مکتب‌ها
شعر کامل
هلالی جغتایی
* ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
* من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
شعر کامل
رهی معیری
* به مبارکی و شادی چو نگار من درآید
* بنشین نظاره می‌کن تو عجایب خدا را
شعر کامل
مولوی