غزل شمارهٔ 1682
1. عشق نوست و یار نوست و بهار نو
2. زان روی خوب روز نو و روزگار تو
3. چون در نیاید از در من نوبهار من
4. زانم چه خوشدلی که در آید بهار نو
5. در نوبهار چون تو نه ای در چمن مرا
6. از سرو و گل چه خیزد و از لاله زار نو
7. بس نوبهار کهنه که بشکست زانکه کرد
8. در چشم نیم مست تو هر دم خمار تو
9. دارم دل غمین و ندانستم این که باز
10. هر روز نو شود غمم از غمگسار نو
11. با خاک یادگار برم درد تو که باز
12. هم یادگاریی شود و یادگار تو
13. بردی دلم مرنج ز گستاخیش، ازآنک
14. نوبرده ایست پیش خداونگار نو
15. خواهی ببین و خواه نه، باری من از دو چشم
16. ریزم به خاک کوی تو هر دم نثار تو
17. خسرو ز عشق لافی و جویی قرار دل
18. بخشد مگر خدای دلت را قرار نو!
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده