غزل شمارهٔ 1697
1. کارم از دست برفته ست ز نادیدن تو
2. زین پس، ای دیده، کجا ما و کجا دیدن تو
3. آن کجا وقت که در کوچه ما به جولان رفتن
4. دل بدزدیدن و دزدیده به ما دیدن تو
5. آن به خونریز خود از چشم رضا دیدن من
6. و آن بر احوال من از چشم جفا دیدن تو
7. حال زار گذر من شب تیره دانی
8. که چه فرق است ز نادیدن تا دیدن تو
9. خواست خسرو که نبیند غمی، اما چه کند
10. دیدنی بود، نگارا، غم نادیدن تو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده