امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1734

1. ای جفایت بر من مسکین همه

2. چند ازین خشم و عتاب و کین همه

3. قصد جانم می کنی چون دشمنان

4. دوست می دارم ترا با این همه

5. محنت من بین و رو بنمای، ازآنک

6. بهر رویت می کشم چندین همه

7. در بنا گوش تو سر در کرده زلف

8. کشتن ما می کند تلقین همه

9. تا کی آخر شربت زهرم دهی

10. تلخ گویی زان لب شیرین همه

11. کاشکی خوبان نبودندی به دهر

12. یا نبودندی بدین آیین همه

13. هر چه دانی تو بکن چون مر ترا

14. می رود بر خسرو مسکین همه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
* چاک شد چون دانه گندم دل اولاد او
شعر کامل
صائب تبریزی
* فصل بهار تازه و نوروز دلفریب
* همبوی مشک باد و زمین پر ز بوی بان
شعر کامل
فرخی سیستانی
* ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
* گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
شعر کامل
سعدی