امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1749

1. بیا شبی بر من سرخوش از شراب شده

2. که بهر نقل تو دارم دلی کباب شده

3. خراب کرده همه عاقلان عالم را

4. خصلت چو هر سر مه بر سر شراب شده

5. شب است زلف تو یکسو شده ز رخ، می نوش

6. کنون که ابر گشاده ست و ماهتاب شده

7. وفا مکن که بود عیب خوبرویان را

8. که جان دوست گذارند تا خراب شده

9. بهشت روی تو بادا همیشه خوش، هر چند

10. که هست بهر من آن دوزخ عذاب شده

11. در آب کرده ز سوز آفتاب خود را غرق

12. رخت چو غرق خوی از تف آفتاب شده

13. بسان طفل کز آواز خوش به خواب شود

14. ز آه و ناله من بخت من به خراب شده

15. من از تو باده طلب کرده و تو با دشنام

16. جواب داده و من مست آن جواب شده

17. مگو که گریه خون نیستش ز دوری من

18. چنین که از غم تو خون خسرو آب شده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به تنگم از وجود خود، شرابی آرزو دارم
* که زور او شکافد شیشه را چون نار ای ساقی
شعر کامل
صائب تبریزی
* شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت
* خنده، بیچاره ندانست که جائی دارد
شعر کامل
پروین اعتصامی
* ز دور یاسمنت سبزه سر نکرده هنوز
* بنفشه از سمنت سربدر نکرده هنوز
شعر کامل
محتشم کاشانی