امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1808

1. مرا چند آخر از خود دور داری؟

2. دلم را در هم و رنجور داری

3. روا داری که با آن روی چو شمع

4. شب تاریک ما بی نور داری

5. میان داری چو زنبوران کافر

6. مژه کافرتر از زنبور داری

7. ز رسوایی مرنج، آخر محال است

8. که عاشق باشی و مستور داری!

9. بتی گر داری، از فردا میندیش

10. که در خانه بهشت و حور داری

11. تو آن سلطان خوبانی، نگارا

12. که همچون فتنه صد دستور داری

13. ز چندان دل که ویران کرده تست

14. چه باشد گر یکی معمور داری؟

15. چو آتش در زدی، باری همین بین

16. چنین باشد که خود را دور داری

17. معافی، گر نمی پرسی ز خسرو

18. که خوبی و دل مغرور داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
* خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
شعر کامل
حافظ
* کسی نیک بیند به هر دو سرای
* که نیکی رساند به خلق خدای
شعر کامل
سعدی
* این چه دامی است که از سنبل مشکین داری
* که به هر حلقهٔ آن صد دل مسکین داری
شعر کامل
فروغی بسطامی