امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1811

1. اگر تو سرگذشت من بدانی

2. دگر افسانه مجنون نخوانی

3. همی گوید «برو بیدار می باش

4. مکن تعلیم سگ را پاسبانی »

5. ز من پرسی که همدردان چه کردند؟

6. ترا دادند جان و زندگانی

7. مرا گرد سر آن چشم گردان

8. که تا بر من فتد آن ناتوانی

9. نماندم استخوانی هم که باری

10. سگ تو باشد از من میهمانی

11. طبیبم داغ فرماید، نداند

12. که صد جا بیش دارم در نهانی

13. به بالینش منالید، ای اسیران

14. که بس شیرین بود خواب گرانی

15. مرا جان در وفاداری برآمد

16. هنوز اندر حق من بدگمانی

17. به قتل خسرو آمد عشق و شادم

18. که یاری همرهی شد آن جهانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتمش سوختم از عشق تو تعجیل مکن
* گرچه عمری و بُوَد عادت عمر استعجال
شعر کامل
جامی
* خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد
* بنفشه نسخه آن بر بهار بنویسد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* منم دیوانه و او سرو قامت
* حدیث راست از دیوانه پرسید
شعر کامل
خواجوی کرمانی