غزل شمارهٔ 1813
1. سزد گر نیکویی در من ببینی
2. که خودکام و جوان و نازنینی
3. به گاه خنده چون دندان نمایی
4. مرا اندر میان چشم شینی
5. مسلمان دیدمت، زان دل سپردم
6. ندانستم که تو کافر چنینی
7. مه و خورشید را بسیار دیدم
8. بهی از هر که می گویم، نه اینی
9. به عیش خوش ترش خوشنودم از تو
10. که گاهی سرکه گاهی انگبینی
11. ز جان آیم به استقبال تیرت
12. که بر من راست کرده در کمینی
13. بیا گر در همی چینی ز چشمم
14. به شرط آنکه مهره برنچینی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده