غزل شمارهٔ 182
1. دیوانه شدم در آرزویت
2. ای چشم جهانیان به رویت
3. جان تو که بد شده ست حالم
4. وان بد همه از رخ نکویت
5. دی روی تو دیدم و نمردم
6. شرمنده بمانده ام ز رویت
7. بوی خوشم آید از تو در جیب
8. گل داری یا همین است بویت
9. پرسی که چگونه ای ز من دور؟
10. دور از تو چه پرسیم، چو مویت
11. خاک تن من سرشته چونست
12. در خور نشد آب ازین سبویت
13. ماییم و تحیر و خموشی
14. وافاق همه به گفت و گویت
15. گفتی تو که آب خوردن آور
16. امروز به دیده ام چو جویت
17. خسرو به کمند تو اسیر است
18. بیچاره کجا رود ز کویت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده