امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1828

1. قصد که داری، ای پسر، باز چنین که می روی

2. کآفت و فتنه نوی در دل و دین که می روی

3. باز دگر بلای جان آمد و تا گرفت خون

4. تا به تو افتدش نظر، مست چنین که می روی

5. غمزه بس است قتل را، تیر و کمان چه می بری؟

6. غصه همی کشد مرا، زین به کمین که می روی

7. گر چه نمی کشی مرا، هم نفسی ز پا نشین

8. بر من خسته جان و دل از نو همین که می روی

9. می روی اندرون جان ور به دروغ گویمت

10. سر بشکاف، جان بکن، نیک ببین که می روی

11. خلق نداند اینکه هست از پی فتنه رفتنت

12. خسرو اگر نمی شود بر سر این که می روی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
* چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
شعر کامل
حافظ
* نرگس مست نوازش کن مردم دارش
* خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد
شعر کامل
حافظ
* ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم
* با پادشه بگوی که روزی مقدر است
شعر کامل
حافظ