امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1839

1. هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کنی

2. چند کافر کیش باشی، چند بی دینی کنی؟

3. صورت چین نایدت از هیچ رویی در نظر

4. با چنان رو گر نظر در صورت چینی کنی

5. آینه کو تا ببینی و ببوسی لعل خویش

6. وز دهان خویشتن هر دم شکرچینی کنی

7. گر به روی زهره گردون کنی دندان سفید

8. بر شرف جای مهت گویی که پروینی کنی

9. آینه بینی و پس گویی که من خود بین نیم

10. چون ببینی آینه، ناچار خودبینی کنی

11. گویی اندر گیسوی مشکین من مسکین شوی

12. گر همان سودا نبینی، بر که مسکینی کنی

13. مست حسنی و ز خوی بد تویی نقل ترش

14. جان خسرو هست، اگر رغبت به شیرینی کنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما را به بخت شور خود ای دوست واگذار
* بادام تلخ در خور آغوش قند نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* چون چاک نگردد دل شمشاد که آن زلف
* غیر از دل صد چاک به خود شانه نگیرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* می شود از سنگ طفلان چون تن مجنون کبود
* خال لیلی جامه در نیل مصیبت می زند
شعر کامل
صائب تبریزی