امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 185

1. شهسوارم آمد و از سینه جان را برگرفت

2. دولت بادی که آن سرو روان را برگرفت

3. بار و جان هر دو درین تن بود و جان آمد درون

4. یار را گفت این چه باشد با تو جان را برگرفت

5. دی که کرد ابر بلند آن یار خلقی را بکشت

6. گوییا ترکی به خونریزی کمان را بر گرفت

7. سرخ گل کز آب چشم من به کوی او دمید

8. گریه خون کرد بر وی هر که آن را برگرفت

9. گفتمش گویم غم خود چون بدیدم دم نماند

10. زانکه حیرت از لب خسرو زبان را برگرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر
* که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد
شعر کامل
حافظ
* گرچه دست سرو کوتاه است از دامان گل
* سرو بالایی که ما داریم سر تا پا گل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق
* چو شبنمی است که بر بحر می‌کشد رقمی
شعر کامل
حافظ